سرتیتر آخرین خبرها

سرتیتر آخرین خبرها

تیتر سایت های خبری . بیوگرافی . سخنان اشخاص بزرگ خودباوری . آخرین اخبار هفتکل . عکس های جدید از تکواندو کاران . فیلم ویکی پدیا . بهترین فلاسفه ایرانی . ساکن تربت حیدریه . شرکت سیمان . مطالب آموزنده . اخبار حوادث و اتفاقات . اخبار جشنواره. 10,708,440
سرتیتر آخرین خبرها

سرتیتر آخرین خبرها

تیتر سایت های خبری . بیوگرافی . سخنان اشخاص بزرگ خودباوری . آخرین اخبار هفتکل . عکس های جدید از تکواندو کاران . فیلم ویکی پدیا . بهترین فلاسفه ایرانی . ساکن تربت حیدریه . شرکت سیمان . مطالب آموزنده . اخبار حوادث و اتفاقات . اخبار جشنواره. 10,708,440

جعفر محمدی ; نمی شود که ملتی را با پارازیت نگران کرد و حتی یک توضیح ساده هم نداد!

رونمایی از مسؤول پارازیت ها در کشور!
این که در این ماجرا حق با کیست نه موضوع بحث حاضر است و نه در حوزه تخصص نویسنده این نوشتار. مهم این است که سرانجام مسؤول ماجرای پارازیت در کشور ، رسماً رخ نمایان کرد و الّا اگر این سازمان، متولی پارازیت در کشور نبود، نیازی نبود از بین این همه سازمان ، معاون این مجموعه جواب هواشناسی در محکومیت پارازیت ها را بدهد.
عصرایران ؛ جعفر محمدی - خدا را شکر؛ سرانجام مسؤول امواج موسوم به "پارازیت" در کشور پیدا شد. ایرانیان سال هاست که با مشکلی به نام پارازیت مواجهند و همواره از این موضوع ابراز نگرانی می کنند، نه فقط بدین دلیل که در میان برنامه محبوب شان ، ناگهان به جای تصویر، خطوط کج و معوج بر صفحات تلویزیونی شان می بینند که فراتر از آن ، به دلیل احتمالی است که درباره خطر این امواج برای سلامتی مردم و مخصوصاً کودکان وجود دارد.

تا کنون اما هیچ کس مسؤولیت این پارازیت ها را بر عهده نگرفته است. گو این که اساساً در این کشور چیزی به نام پارازیت وجود ندارد و مسوولان ایرانی همانقدر که درباره حادثه چرنوبیل مسؤولیت قبول می کنند در این باره هم پاسخگو هستند!
 
اینک اما یک نفر پا پیش گذاشته است: معاون سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی.
 
ماجرا از آنجا آغاز شد که سازمان هواشناسی رسماً اعلام کرد علت این که نتوانست توفان اخیر تهران را پیش بینی کند، اختلالاتی بود که پارازیت ها بر روی تجهیزات راداری هواشناسی ایجاد کرده بودند.
 
در پی اعلام این مطلب ، معاون سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به عنوان «متولی فضای فرکانسی کشور» وارد میدان شد و ادعای جنجالی و شاید تاریخی سازمان هواشناسی را تکذیب کرد.(خبرگزاری مهر 5/5/93)
 
این که در این ماجرا حق با کیست نه موضوع بحث حاضر است و نه در حوزه تخصص نویسنده این نوشتار. مهم این است که سرانجام مسؤول ماجرای پارازیت در کشور ، رسماً رخ نمایان کرد و الّا اگر این سازمان، متولی پارازیت در کشور نبود، نیازی نبود از بین این همه سازمان ، معاون این مجموعه جواب هواشناسی در محکومیت پارازیت ها را بدهد.
 
فقط آقای معاون یک جمله عجیب گفته است: « نمی دانم منظور از پارازیت چیست.» ؛ هر چند به نظر می رسد این جمله ناشی از تجاهل العارف است ، اما خیلی ساده خدمت شان عرض می کنیم منظور از پارازیت در ادبیات عامه ، همان امواجی هستند که برای ایجاد اختلال در پخش شبکه های ماهواره ای ، خانه های مردم را در می نوردند و ملتی نگران مضرات آن هستند ولی هیچ کس تا کنون هیچ مسؤولیتی در این باره بر عهده نگرفته است.
 

حال که مسؤول این ماجرا مشخص شده است، انتظار می رود جزئیات پارازایت ها و آثار آن بر سلامتی مردم را مستنداً بیان کند و در این باره ، مسؤولیت های بعدی را نیز عهده دار باشد. نمی شود که ملتی را با پارازیت نگران کرد و حتی یک توضیح ساده هم نداد!



از وی چت تا واتس اپ: این تعقیب و گریز تا کی ادامه می یابد؟!

عصرایران ؛ جعفر محمدی - این روزها ، فیلترینگ "واتس اپ" بحث روز میلیون ها کاربر این نرم افزار موبایلی و نیز برخی از مسوولان است. آخرین پرده این ماجرا هم تا این لحظه ، توقف فیلترینگ واتس اپ به دستور رئیس جمهور روحانی است. پیشتر رئیس کمیته فیلترینگ، خبر از تصویب مسدود سازی واتس اپ داده بود.از وی چت تا واتس اپ: این تعقیب و گریز تا کی ادامه می یابد؟! سال گذشته ، نرم افزار موبایلی "وی چت" فیلتر شد. بیش از 4 میلیون ایرانی عضو وی چت بودند. سوال اینجاست که آیا این 4 میلیون نفر ، قید استفاده از ارتباطات موبایلی با اپلیکشین های جدید را زدند؟ پاسخ کاملاً منفی است: عده ای ، روی موبایل های خود فیلتر شکن نصب کردند و بقیه هم رفتند سراغ اپلیکیشن های دیگر مانند وایبر ، واتس اپ ، تانگو ، کوکو ، کاکائو ، دی دی، کیک ، ووکسور و ... . در واقع، فروشندگان فیلتر شکن و رقبای وی چت (که همگی مانند وی چت خارجی بودند) برنده ماجرا بودند و هزینه بُرد آنها را هم نظام جمهوری اسلامی ایران داد. نکته مهمی که به نظر می رسد در این باره مورد بی دقتی قرار گرفته ، خلط مبحث بین محتوا و ابزار است. فیلترینگ اساساً بدین خاطر شکل گرفته که رسانه هایی که اقدام به تولید و نشر محتوای نامناسب (مانند تصاویر مستهجن) می کنند، از دسترس عموم خارج شوند. در اصل این قضیه (و نه الزاماً در مصداق ها)، سخنی نیست ، نکته اینجاست که به جای نظارت بر محتوا ، اخیراً ابزار هم تحت شمول فیلترینگ قرار می گیرد. مثلاً همین واتس اپ ، یک نرم افزار است که خودش تولیدی ندارد ، بلکه کاربرانش می توانند تولیدات شان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. حال ممکن است مانند مثال معروف چاقو، یکی از آن استفاده درست کند و دیگری بهره گیری نادرست. اگر قرار است ابزارها به خاطر این که ممکن است افرادی از آن استفاده نادرست کنند ، ممنوع شوند باید خودرو را هم قدغن کرد چون عده ای با آن تصادف می کنند ، گروهی کالای قاچاق حمل می کنند ، بعضی ها از آن برای مقاصد غیراخلاقی استفاده می کنند و ... ، حال آن که به خاطر این کارها ، استفاده از خودرو را در کشور ممنوع نمی کنند بلکه با متخلفان برخورد قانونی می نمایند. ابزارهای اینترنتی هم همین گونه اند و نباید مانع شان شد (و نمی شود هم مانع شد)، بلکه باید به مردم نحوه استفاده درست از آنها را یاد داد ، از جمله این که چگونه از اطلاعات خود حفاظت کنند، چگونه در دام تبهکاران اینترنتی نیفتند و... . فیلتر کردن پیاپی ابزارها ، فرصت این آموزش را می گیرد چرا که مسوولان به جای یاد دادن ، مدام در حال فیلتر کردن هستند و مردم هم به جای یاد گرفتن، در حال کوچ کردن از این اپلیکیشن به آن اپلیکیشن! سودش را هم فروشندگان فیلتر شکن می برند و صاحبان اپلیکیشن هایی که پذیرای رانده شدگان از اپلیکیشن قبلی اند. در این میان ، نه کاربران سود می کنند، نه نظام. یکی از صفات خداوند دوری از کار عبث است. چه نیکوست که بندگان خدا هم کار بیهوده نکنند. خودروسازان جهانی با چه شرط هایی وارد ایران شوند؟ عصرایران - "پژو"ی فرانسه ، حتی قبل از آن که تحریم ها علیه ایران فراگیر شود ، کشورمان را ترک کرد تا با سیاست های آمریکا در تحت فشار گذاشتن ایران همسو باشد. در آن زمان یکی از مدیران پژو به صراحت گفت که آنها خودروسازی ایران را تحریم کرده اند. پژویی ها در حدود ربع قرنی که در ایران فعالیت مستقیم دارند ، هیچگاه از مونتاژ کاری ، آن هم مونتاژ خودروهای از رده خارج شان فراتر نرفتند و برغم مهیا بودن شرایط در ایران - به جز در هفت ، هشت سال گذشته - وارد فاز سرمایه گذاری در کشورمان نشدند زیرا وقتی می دیدند کشوری پذیرای محصولات قدیمی شان است، چه نیازی بود به این که سرمایه خود را به ایران بیاورند و مثلاً آن را تبدیل به مرکز تولید منطقه ای پژو در خاورمیانه کنند؟ همین عدم سرمایه گذاری در ایران باعث شد که دولتمردان فرانسه و در مرحله بعد ، مدیران پژو در خروج از ایران ، در زمانی که کشورمان تحت فشار بود، تردید نکنند. آنها سرمایه ای در ایران نداشتند که با خروج شان به خطر بیفتد. پژویی ها ، سال ها خودروهای و قطعات قدیمی شان را فروخته بودند و با میلیاردها دلار سود خالص از ایران می رفتند. اینک با "رو به بهبود گذاشتن وضعیت سیاست خارجی" مدیر عامل پژو شخصاً به ایران آمده است تا خاطره بازار بی دردسر و کم توقع ایران را برای بزرگ ترین خودروسازی فرانسه زنده کند. پژو که روزی که غرور از ایران رفته بود، امروز متواضعانه خواستار بازگشت است. در این که باید روابط اقتصادی ایران نیز همزمان با وضعیت سیاست خارجی ، گسترش یابد، تردیدی نیست، نکته مهم این است که باید در احیای این روابط ، به کارنامه طرف های مقابل نگاه کرد و از اشتباهات پیشین خود نیز درس گرفت. واقعیت این است که پژو در ایران نمره قبولی نگرفته است ، زیرا بدون این که چیزی آورده باشد، فقط بُرده است و در سخت ترین شرایط نیز طرف ایرانی را تنها گذاشت و حتی فراتر از تحریم های اعمال شده علیه ایران عمل کرد. گشودن مجدد بازار ایران به سوی پژو ، دادن جایزه به آن است و نیز ارسال این پیام به بقیه ، که هر رفتاری خواستید با ما داشته باشید ، ما فراموش خواهیم کرد، خیال تان راحت! از سوی دیگر ، اشتباهات راهبردی مدیران صنعت خودروسازی در تعامل با پژو نیز مزید بر علت بود تا پژویی ها ، اساساً به این که باید در ایران حضور حرفه ای توأم با سرمایه گذاری داشته باشند ، احساس نیاز نکنند. این که علت این اهمالکاری داخلی ها ، زد و بندهای شخصی و منافع خاص بود یا سوء مدیریت یا "شرایط حساس کشور"(!) ، امری است که واردش نمی شویم. هر چه بود ، نتیجه اش این بود که پژو خودروسازی نازپروده در ایران شد که باید همه با سازش می رقصیدند! اکنون که پژو با رؤیای سال های خوش گذشته سودای بازگشت به ایران را دارد، نباید با لبخد ژوکوند به استقبالش رفت. اگر به واسطه تعدیل تحریم ها ، پژوی فرانسه ، که بیشترین همراهی را با آمریکا دارد ، می تواند به ایران بیاید ، خودروسازان دیگر هم به طریق اولی می توانند وارد بازار ایران شوند. سابقه حضور پژو ، نه تنها نباید به عنوان حق تقدم برایش محسوب شود ، بلکه با توجه به عملکردش ، نقطه منفی نیز هست. بنابراین ، مدیران صنعت خودروسازی، باید همزمان با ده ها شرکت مختلف و معتبر خودروسازی در جهان - از ژاپن و کره جنوبی گرفته تا اروپا و حتی آمریکا- مذاکره کنند و نهایتاً هر کدام از آنها که منافع ایران را بهتر تأمین می کند را وارد بازار کشورمان کنند. حتی در شرایط برابر نیز دیگران بر پژو ترجیح دارند. نکته دیگر این که باید چندین شرکت خودروسازی معتبر و صاحب برند، از کشورهای مختلف بتوانند در ایران فعالیت کنند. انحصار ، وابستگی می آورد و تجربه پژو در ایران نیز مؤید این مدعاست. مسأله بعدی، باید این باشد که هر خودروسازی که بخواهد به ایران بیاید ، باید دو شرط "سرمایه گذاری" و "انتقال فناوری" را بپذیرد. خودروسازان و مونتاژ کاران باید بدانند که ایران دیگر بازار فروش کالاهای رده چندم آنها نیست. برای این که از این بازار "ببَرند" ، باید "بیاورند". طبعاً وقتی سخن از انتقال فناوری می شود ، پای بنجل سازان چینی که صاحب فناوری نیستند و فقط کپی می کنند، از ایران بریده خواهد شد ، مگر چینی های با کیفیت و صاحب فناوری. موضوع مهمی که باید در دستور کار صنعت خودروسازی کشور قرار بگیرد ، این است که در دوران جدید، همکاری با خودروسازان معروف باید معطوف به بازارهای خارج از ایران هم باشد و خودروسازان ، ایران را به عنوان محور تولیدات منطقه و صادراتشان به خاورمیانه ، جنوب شرق آسیا و آسیای میانه تعریف کنند. نتیجه شرایط پیش گفته نیز این خواهد بود که آنها در ایران خودروهای روز تولید می کنند و این گونه نیست که پراید و پژوهای متعلق به قرن گذشته ، همچنان در ایران تولید شود. در چنین وضعی ، تولید خودروهای سازگار با محیط زیست از جمله هیبرید ها می تواند در کشورمان صورت گیرد و ماجرای تلخ خودرو در ایران ، به سرانجام قابل قبولی ختم شود و الّا اگر قرار باشد مانند گذشته عمل شود و حداکثر چند مدل خودروی روز ، به طور محدود و برای پرستیژ و سود بردن بیشتر در ایران تولید شود، بار دیگر شاهد تسلیم بازار ایران و استثمار مردم ایران خواهیم بود. همه این ها شدنی است و سال ها کهنه سواری ، نباید این باور را در ما ایجاد کند که سرنوشت محتوم ما همین است که است. بازار ایران به قدری بزرگ و البته تشنه است که هر خودروسازی برای تصاحب بخشی از آن ، حاضر است هر گونه همکاری منجر به برد-برد را انجام دهد. دوران پساتحریم ( در صورت تحقق) ، می تواند دوران تجدید نظر اساسی در خیلی از مسائل از جمله در صنعت خودروسازی باشد ، به شرطی که "عبرت" بگیرند و "تدبیر" کنند.